هنوز هم
هنوز هم لب گرم تو بوسه گاه من است
هنوز هم نفست عطر خانقاه من است
هنوز بوی تو گل کرده بر لب گلها
هنوز چهره تو شمع شامگاه من است
بمان و دیر بمان ای که باغ آغوشت
بهشت و بستر امید و سرپناه من است
شبی که یاس تنت عطر نوبهارم داد
به ماه نامه نوشتم که ماه، ماه من است
مکن ستم که به فردا بری پشیمانی
که چشم حادثه ای در کمین راه من است
نشستی ار به در قهر اشتباه از تو است
وگر که قهر نشستیم، اشتباه من است
اگر که جور ثواب است اجر آن از تو است
وگر که عشق گناه است این گناه من است
به دود آتش عشق تو خوش دلم افسوس
که بی نصیب جهان جان عشق خواه من است
اگر چو ماه فلک هاله غمی داری
بدان که روشنیت در حصار آه من است
پریش جان به رهت ریخت جای اشک آری
بر این مشاهده چشم و خدا گواه من است
فروردین 1379